سر نزن ، در نزن ، ریشه ی عشقت نکن
میان کوه و دریا ، جامه ی بختت نکن
چند باره گفته بودم ، در جوارت خوانده بودم
در دلم خواندی نوایت ، ثبت گشته در سرودم
در بزن ، در بزن ، دربانِ قلبم بزن
صدای ناز دستات ، در تبِ زنگم بزن
تو عزیزی ، تو لطیفی ، تو قشنگی ، تو ظریفی
توی دنیای جمالم ، تو پر از فن و حریفی
سالها در آسمانت ، قرقیِ پرواز و سرعت
سایه زد وردِ زبانم ، در سرودِ هر خریفی
دل نکن ، دل نکن ، تک بت مهرت نکن
دوریِ راه ها کم است ، دوریِ دلها بکن
درد دل پیشت نمودم ، اشک و بارانت ستودم
ناز ناز آمد چو سیلی ، خاک و خاشاکش به رودم
پر بزن ، پر بزن ، بر کویِ من پر بزن
بتابان روی زیبا ، غبارِ دردم بکن
جاسم ثعلبی (حسّانی) 11/1/1391
:: برچسبها:
ترانه ی سر نزن ,
:: بازدید از این مطلب : 2107
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7